tafakor90
salam khoshhal misham ba man bashin va jadedtaren haro begem
نظرات شما عزیزان:
به غیر از آنها به نظر میرسد چند بازیگر دیگر نیز هستند كه در بالاترین سطح قرار دارند، افرادی كه با حضور خود در جمع بازیگران یك فیلم، میتوانند اكران آن را به یك رویداد بدل كنند. به نظر میرسد در سال 2012 فرصتهایی برای برخی از این بازیگران فراهم است تا موقعیتی را بیازمایند كه به آنها قامتی ستارهای ببخشد.
اما چرا اكثریت بازیگران مرد نقش اصلی نتوانستهاند به جایگاه افرادی مثل كروز یا اسمیت برسند؟ كدامیك از آنها ممكن است از جایگاه كنونی خود فراتر رود و خود را در موقعیت یك بازیگر مرد نقش اصلی درجهیك تثبیت كند؟ در اینجا 10 نفر را مورد بررسی قرار دادهایم.
كریستین بیل
قابلیتهای بالقوه: بیل حدود 25 سال در این كار بوده است، اما فقط به یمن«بتمن آغاز میكند» كریستوفر نولان و دنباله عظیمتر آن، «شوالیه تاریكی» توانست به نامی آشنا برای همه تبدیل شود. اسكاری كه سال گذشته برای (نقش مكمل) فیلم «مشتزن» دریافت كرد تاییدی بر آن بود كه او در اندازههای یك بازیگر برنده جوایز معتبر است.
آینده: بیشتر در فیلمهای جشنوارهای و هنری و كمتر در مالتی پلكسها. او از بازی در فیلمهایی مانند «ستارهای متولد میشود» صرفنظر كرد تا در دو فیلم ترنس مالیك حضور داشته باشد و در نئونوآر «خارج از كوره» اسكات كوپر ظاهر خواهد شد كه محك بزرگ بعدیاش خواهد بود. بازی در كمدی برای نرم كردن تصویرش بدترین ایده دنیا نخواهد بود؛ هركسی كه گفته او میبایست نقش مارك والبرگ در«آدمهای دیگر» را بر عهده میگرفت، یك نابغه است.
دنیل كریگ
قابلیتهای بالقوه: چهرهای شناخته شده در انگلستان از اواسط دهه 1990 بود كه بازی در نقشهای مكمل را در آثاری مانند «لارا كرافت: مهاجم مقبره» و «جاده دوزخ» ادامه داد و به نقش اصلی در «كیك لایهدار» رسید؛ فیلمی كه او را به یكی از شاخصترین نقشهایی كه میتوان یافت، یعنی نقش جیمز باند رهنمون كرد.
مشكل: كریگ حتی در خارج از محدوده باند نیز با آثار دنبالهدار راحت است و این تمایل او نتیجهبخش به نظر میرسد. «قطبنمای طلایی»، «گاوچرانها و بیگانهها»، «ماجراهای تنتن» و «دختری با خالكوبی اژدها» همه بین 175میلیون تا 375میلیون دلار در سطح بینالمللی فروش داشتهاند. اما هیچكدام از این فیلمها را نمیتوان كار فوقالعادهای به حساب آورد؛ همه بسیار پرهزینه بودند و همه آنها در آمریكا فروشی كمتر از حد انتظار داشتند. فیلمهای با بودجه متوسط او، مانند «ایستادگی» و «خانه رویا» نتایج واقعا فاجعهباری در گیشه داشتند و این به آن معناست كه كریگ لازم است تصویر دیگری از خود ترسیم كند.
آینده: همه آنچه كریگ در حال حاضر در چنته دارد فیلم دیگری از مامور 007 با عنوان«اسكای فال» است، گرچه احتمالا فیلم «دختری كه با آتش بازی كرد» نیز احتمالا در راه است و در آیندهای نزدیك به روی پرده میرود. هر دو فیلم به او امكان میدهند كه دیده شود و از لحاظ نظری او را قابل سرمایهگذاری میكنند تا وقتی كه بساط این دنبالهها برچیده شود. او برای آنكه ماندنی شود به شاهكاری نیاز دارد كه به تنهایی بارش را بر دوش بكشد.
جورج كلونی
قابلیتهای بالقوه: كلونی كه احتمالا مشهورترین فرد این فهرست از لحاظ خوراك دادن به نشریات زرد است، در سریال «.E.R» درخشید و بعد از یك شروع خام، با«توفان كامل» و سهگانه «اوشن» گیشه را تركاند و به عنوان یك مدعی در عرصه كسب جوایز بازیگری و همینطور نویسندگی و كارگردانی قد علم كرد (هفت نامزدی اسكار در مدت هفت سال، به علاوه یك مرتبه بردن این جایزه).
مشكل: بیش از اندازه از آن برازندگی لعنتی برخوردار است! كلونی بعد از آنكه زودتر از موقع به پای «بتمن و رابین» سوخت، تصمیم گرفت اول از همه به كیفیت بیندیشد و روی فیلمنامههای هوشمندانه (و اغلب برخوردار از مضمون) و با كارگردانهای هوشمند كار كند تا آنكه در اكشنهای بزرگ و بیخاصیت نقش اول را بر عهده بگیرد. او فوقالعاده مشهور است اما واقعا حتی یكبار هم نتوانسته جاذبه گیشهای فوقالعادهای نشان دهد. میتواند كمدی/درامی مانند «زادگان» را تا مرز 80میلیون دلار در داخل آمریكا برساند، اما از زمان «سیزده یار اوشن» به بعد، دیگر اثری با فروش بالای 100میلیون دلار نداشته است.
آینده: فیلم بعدی او، «جاذبه» یك فیلم نمونهوار است؛ یك فیلم بزرگ علمی-تخیلی مبتنی بر جلوههای ویژه. احتمال میدهیم كه «جاذبه» به یك فیلم پرفروش غولآسا بدل شود، با این حال كلونی در آن نقش مكمل دارد. او به غیر از بازیگری به كارگردانی توجه دارد و به نظر میرسد «مردان ماندگار» و «برند ما بحران است» فیلمهای بعدی احتمالی او در حوزه كارگردانی باشند. اما راستش را بخواهید، اگر او همچنان به استفاده از شهرت خود برای عرضه فیلمهای هوشمندانه و فعالیتهای سیاسی نظیر بازداشت شدن ماه گذشتهاش در مقابل سفارت سودان ادامه دهد، بهتر است تا آنكه به اندازه ویل اسمیت وسیله به سالن كشاندن تماشاگران باشد.
راسل كرو
قابلیتهای بالقوه: كرو با «رامپر استامپر» توجه هالیوود را به خود جلب كرد و با «محرمانه لسآنجلس» درخشش خود را آغاز كرد و به نقش اول «گلادیاتور» رسید كه برای آن اسكار بهترین بازیگر مرد نقش اصلی را گرفت و سال بعد از آن برای «یك ذهن خطرناك» نامزد اسكار شد و «ارباب و فرمانده» و «مرد خاكسترنشین»او هم خوب جواب دادند.
مشكل: در این اواخر فیلمهای نسبتا پرفروشی داشته است: «رابین هود» در گیشه بینالمللی خوب بود، «گنگستر آمریكایی» همه جا خوب بود، با این حال میتوان یقین داشت كه فروش این فیلم بیشتر مرهون دنزل واشنگتن بوده است تا كرو. شكستهای تجاری او بیشتر بودهاند: «یك سال خوب»، «یك مشت دروغ»، «شرایط بازی» و «سه روز دیگر». از كوره در رفتنهای او كه در رسانهها بازتاب پیدا كردند، شهرت ناخوشایندی را برای او رقم زده است كه شاید به ساخته شدن پرسونای جالبی از او نزد عموم كمك نكند.
آینده: كرو جسورتر میشود، دیگر تاكیدی برای این ندارد كه نقش بازیگر مرد اصلی را بگیرد و به نقش پدر سوپرمن در «مردی از فولاد»، نقش منفی «مردی با مشتهای آهنین» به كارگردانی «ر. ز. آ» و آواز خواندن در «بینوایان» پرداخته است. به نظر میرسد این تركیب نتیجهبخش بوده است؛ برای بازی در «روبوكاپ»و «هاركر» با او وارد مذاكره شدند و بالاخره در فیلم «حضرت نوح» دارن آرونوفسكی جای خود را پیدا كرد كه بالقوه میتواند او را به روزهای باشكوه گلادیاتور بازگرداند.
مت دیمون
قابلیتهای بالقوه: دیمون همراه با بن افلك پس از «ویل هانتینگ خوب» به عنوان جوان اول بعدی هالیوود مطرح شد. نسبت به افلك با سرعت كمتری حركت كرد ولی بهزودی با «هویت بورن» به غول آثار زنجیرهای بدل شد.
مشكل: دیمون وقتی ارزش خود را نشان میدهد كه به یك جمع ستارهای بپیوندد- نمونههایی مثل «اوشن»، «رفتگان»، «شهامت واقعی» و «سرایت»- اما به خودی خود واقعا آن جذابیت را ندارد. او نیز همچون كلونی ترجیح میدهد با كارگردانهای جالب كار كند، اما در زمینه نقش به آن خوبی شانس نمیآورد و در فیلمهایی مثل «شكستناپذیر»، «منطقه سبز» و «آخرت» بازی میكند كه هم منتقدان و هم حسابداران استودیوها این فیلمها را ناامیدكننده میدانند.
آینده: «ما یك باغوحش خریدیم» با فروشی متوسط، فیلم نسبتا موفقی بود (كه هنوز هم اكرانش در بعضی مناطق ادامه دارد) و نشان داد كه دیمون نیز قابلیت بازی در كمدی/ رمانتیكها را دارد. «سرزمین موعود» گاس ون سنت (كه در اصل قرار بود اولین تجربه كارگردانی دیمون باشد) احتمالا در همین جایگاه قابل قبول خواهد ایستاد. «دیوان محاسبات» نیز در بهار گذشته فیلم كمابیش موفقی بود و فیلم اكشن علمی-تخیلی «سرای سعادت» نیل بلوكمپ آزمون بزرگتری برای او خواهد بود.
كالین فارل
قابلیتهای بالقوه: بعد از آنكه كالین فارل در «تایگرلند» جوئل شوماخر خوش درخشید، همه او را برای فیلم خود میخواستند: استیون اسپیلبرگ، الیور استون و ترنس مالیك. اما او از همه آنها صرفنظر كرد و سهم خود را در بازار فیلمهای تجاری به دست آورد؛ فیلمهایی نظیر «باجه تلفن» و «نوآموز».
مشكل: مساله این است كه معدودی از فیلمهای تجاری فارل، مانند «S. W. A. T» درآمد خوبی داشتند و برخی مانند «اسكندر» استون شكستهای فاجعهبار و شرمآوری بودند. خود فارل هم با مشكل درست كار نكردن روی سوژه روبهرو است، گرچه این اواخر توانسته است از عهده این مشكل برآید و بازیهای خوبی در فیلمهایی مثل «در شهر بروژ» به نمایش بگذارد.
آینده: فارل در تابستان گذشته افت و خیزهایی داشت، «رییسهای وحشتناك»در گیشه موفق بود اما «شب وحشت» به شدت زمین خورد. شركت سونی بار دیگر با «یادآوری مطلق» بر سر او قمار كرد و همین چند هفته پیش تایید شد كه برادران وارنر هم او را برای «آرتور و لنسلات» میخواهند. اگر بخواهیم صادق باشیم، باید بگوییم كه هیچیك از این فیلمها چشمانداز اطمینانبخشی ندارند و ممكن است تاریخ بار دیگر تكرار شود.
هیو جكمن
قابلیتهای بالقوه: هنگامی كه برایان سینگر او را از صحنه تئاترهای لندن برگزید تا در نقش ولورین «مردان مجهول» را به او بسپرد-نقشی كه داگرتی اسكات برای بازی در «ماموریت غیرممكن 2» زمین گذاشته بود- هیو جكمن بلافاصله به یك چهره سرشناس مبدل شد و واضح است كه كاریزمایی داشته كه بازی در تقریبا همه چیز- درام، كمدی رمانتیك، موزیكال- را برای او امكانپذیر كرده است.
مشكل: موضوع این است كه جكمن در خارج از فیلمهای «مردان مجهول» هرگز آنچنان قابل اعتماد نبوده است كه روی او سرمایهگذاری كنند. به عبارت سادهتر آن فیلمهایی كه میتوانستند فیلمهای بسیار پرفروش یا زنجیرهای او باشند («وان هلسینگ»، «استرالیا» و «فولاد واقعی») كمتر از حد انتظار ظاهر شدند و آثار كوچكتری كه میتوانستند تخته پرش او باشند نتیجه بدتری داشتند: «خبر داغ»، «چشمه» و «نیرنگ» فقط حدود 25میلیون دلار فروش داشتند. جكمن با آن چنگالها و موی سیخ سیخ ولورین میتواند ستاره شود و بدون آنها نمیتوانیم از این بابت مطمئن باشیم.
آینده: اگر چیزی بتواند به جكمن كمك كند تا موقعیت خود را در جایگاه یك بازیگر طراز اول تثبیت كند، «بینوایان» است كه برای اولین بار به او امكان نمایش مهارتهای خوانندگیاش را روی پرده بزرگ میدهد و همینطور ماده خامی در اختیارش میگذارد تا توجه جایزهدهندگان را به خود جلب كند. در غیراین صورت او باید هرچه سریعتر در یك فیلم «ولورین» به نقشی كه نشان اختصاصی او شده است، بازگردد.
ابزار تماس با ما
Power By:
LoxBlog.Com |